امروز، دوشنبه، ۱۲ آذر ۱۴۰۳

طلاخون، واقعی اما ...

 فیلم طلاخون ساخته ابراهیم شیبانی اثری در ژانر ملودرام و جنایی است که به یک ماجرای واقعی می‌پردازد. این فیلم که جزو فهرست طولانی فیلم‌های سی‌ونهمین جشنواره ملی فیلم فجر بود، در هیچ رشته‌ای نامزد نشد و به همین دلیل نمایشی برای مخاطبان نداشت. این اثر اگرچه در طول هفته نخست نمایش عمومی، حدود 500 میلیون تومان فروخته که رقم مناسبی محسوب 


نمی‌شود، اما امتیازاتی دارد که تماشای آن را جذاب می‌کند و اگر بعضی معایب را نداشت، فیلمی سرپاتر و تماشایی‌تر می‌بود.
  داستان فیلم طلاخون
  داستان فیلم طلاخون واقعی و درباره زنی به نام «مهین قدیری» است که در سال 1387 در شهر قزوین با انگیزه مالی، با قتل چند زن مسن، از آن‌ها سرقت کرد و پس از ناکامی در ارتکاب ششمین جنایت، دستگیر شد.
  او دو فرزند داشت که یکی معلول و نیازمند درمان بود و اتفاقا انگیزه او از این جرایم، مشکلات مالی از جمله بدهکاری و تأمین هزینه‌های درمان فرزند کوچکش بود. از زندگی و جنایت‌های این فرد، سال گذشته مستندی به نام «مهین» به نمایش درآمد.
  فیلم طلاخون نیز اگرچه نام «مهین» را به «ناهید» تغییر داده و داستان را به چند سال بعد آورده، اما تقریبا بدون اختلاف تأثیرگذار با واقعیت، ماجرای مهین قدیری را به تصویر می‌کشد. نکته جالب توجه درباره «طلاخون» روایت این قصه از زاویه دید دختر 10 ساله و ورزشکار مهین قدیری است که باعث شده فیلم در نیمه دوم، واجد درامی قدرتمند، تازه و تأثیرگذار باشد.
  در نقد این فیلم می توان گفت:  طلاخون اگرچه امتیازات مثبتی دارد، اما فیلم نامه آن ضعف دارد. اتفاق‌های کمی دارد و به ویژه در 45 دقیقه نخست، بسیار کند پیش می‌رود که مقدمه‌ای بسیار طولانی است و باعث خستگی مخاطب می‌شود. زاویه دید فیلم نیز در عین حال که متفاوت و چشمگیر است، در بخش‌هایی از اثر تغییر می‌کند و به نظر می‌رسد فیلم ساز برای الکن نبودن قصه، مجبور شده از ایده اولیه خود کوتاه بیاید. همچنین در اثر همین انتخاب زاویه دید، عملا جنایت‌ها که می‌توانست صحنه‌هایی هولناک و سینمایی را رقم بزند، از روایت حذف شده که لطمه‌ای بزرگ، به یک اثر نیمه جنایی است؛ فیلمی که در نیمه نخست، یک ملودرام اجتماعی به نظر می‌آید و در فصولی از نیمه دوم، به یک درام جنایی تغییر ماهیت می‌دهد.
نیمه اول فیلم هیچ ارتباطی با نیمه دوم ندارد! به طوری که احساس می کنید در حال تماشای دو فیلم جدا هستید!
در یک اثر جنایی معمولا سرنخ ها و نشانه گذاری هاست که تعلیق ایجاد می کند و متعاقبا، جذابیت هایی را برای تماشای اثر خلق می کند. در حالی که «طلاخون» اعتقادی به این قواعد نداشته
 است!
فیلمبرداری اثر باعث شده اثر کاملا حال و هوای تلویزیونی به خود بگیرد
(خطر لو رفتن داستان) نکته ای که چند سالی است در سینمای ایران دیده می شود، اهمیت پلیس به کودکان و خرید غذا و پیتزا برای 
آن هاست که مشخص نیست اولین بار چه کسی درباره آن صحبت کرد که حالا در چند فیلم از جمله «متری شیش و نیم» و حالا «طلاخون» در حال تکرار شدن است!
در نیمه دوم داستان می بایست اطلاعاتی به مخاطب داده شود تا تماشاگر نسبت به آنچه که در نیمه اول دیده شک کند. اما در نیمه دوم «طلاخون» اطلاعاتی بیان می شود که اصلا در نیمه اول تماشاگر با آن مواجه نشده! در واقع این اطلاعات جدید است و اصلا عنصر غافلگیر کننده ای مطرح نشده که ذهنیت قبلی مخاطب را از بین ببرد!
(خطر لو رفتن داستان) زن در یک سوم پایانی، بسیار سفت و سخت، قوانین پلیس را به چالش می کشد و اعلام می کند که تا زمانی اعتراف نکند، آن ها نمی توانند او را محکوم کنند. با این حال، چند دقیقه بعد بدون این که اتفاق خاصی رخ دهد، او به یکباره در حال اعتراف  بر سر صحنه جرم است!
* برانگیختن زورکی ترحم توسط فیلم بدجوری توی ذوق می‌زند!
معضل «بیش از حد فهمیدن کودک» در سینمای ایران در این فیلم هم قابل مشاهده است.
 «طلاخون» براساس یک روایت واقعی ساخته شده اما چنان بی جزئیات و ضعیف و فراموش شدنی است که به محض پایان فیلم فراموش می کنید در مدت زمان 2 ساعت چه دیده اید! شاید بهتر می بود این فیلم سر از تلویزیون در می آورد و نه این که از آن به عنوان فیلم سینمایی یاد شود.
* بازیگران فیلم طلاخون
فیلم طلاخون در زمینه نقش‌آفرینی، از فیلم نامه جلوتر است. شهاب حسینی ستاره شاخص و پول ساز فیلم، بازی مناسبی دارد و در عین حال که اکت‌های گل‌درشتی ندارد و شخصیتی به نسبت درون گراست، اما یک کارآگاه دوست‌داشتنی و همراهی‌برانگیز را به نمایش گذاشته است.  او که همواره بازی قابل قبولی ارائه می‌دهد و نقش‌آفرینی ضعیف چندانی در کارنامه ندارد، در این اثر نیز عملکردی استاندارد را نشان می‌دهد.
  در مقابل بهار قاسمی بازیگر اصلی فیلم با این که از امتیاز تازگی برخوردار است و تاکنون چهره‌اش در اثری تصویری دیده نشده که مخاطب را به یاد نقش‌های دیگر بیندازد، اما در ارائه نقش خود به عنوان «ناهید» موفق نیست و نقطه ضعفی برای «طلاخون» محسوب می‌شود.
  برترین بازیگر فیلم اما حسام منظور است که نقش خود را به تمامی، از آن خود کرده و هیچ نشانی از قاچاقچی عاشق‌پیشه «نجلا» یا نجیب‌زاده قاجاری «بانوی عمارت» ندارد. ترنم کرمانیان هنرپیشه نوجوان نقش «حنانه» نیز بازی قابل قبولی دارد که حاکی از هدایت صحیح کارگردان است.
 

نظرات کاربران
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
  • نام و نام خانوادگی
  • آدرس ایمیل
  • نظر شما